· چشمان کدام بی رحمی بود که ندید تن زخمی ات جایی دگر برای خنجرش ندارد؟؟
· سرم را پایین انداختم وپاسخ دادم
خنجر نداشت و جز نوازش چیزی از دستان مهربانش ندیدم
با دستانت خواستی نوازشم دهی ولی دستانت را کنار کشیدم ...خواستی بپرسی ولی ادامه دادم
اری نوازش هایش،چشمان مهربانش و گرمی سخنانش ....نمی دانستم اگر برود روزی خنجری بر قلبم خواهد شد
سخنانم که تمام شد فهمیدی قصه ی تنهایی قلبم را،از جایت بلند شدی و با بغضی که سخت می کرد سخنانت را گفتی هنوز دیر نشده بعد کفشهایت را پوشیدی تا پیدایش کنی گمشده ام را...چشم هایم را بستم و فریاد زدم
نه نه نه ...نرو نرو
ترو خدا دوباره نرو...نرو و زخمام و دوباره تازه نکن
از حرفام چند ساعتی خشکت زد بعد رو به من کردی ،مثل بارون گریه می کردی
هر لحظه که بی تو میگذرد احساس میکنم گمشده ای در وجود خود جستجو میکنم.
تنها در معبر آینه ای نشسته ام و شب را با من خلوتی است دو ستاره غریب در آینه زن حکم سر گردانند به دنبال بهانه ای میگردم تا برای تو بنویسم برای تو که استقامت کوه ها را به تعجب وا داشته ای.ای فرشته ی بگذار اعتراف کنم که تنها در پناه چشمان توست که هر لحظهبه آمدن بهار امیدوار می شوم پس تورا به لطافت لاله ها و مظلومیت شقایق ها سو گند می خورمکه نگاهت را از اهل زخمی من دریغ مداری دوستم بدار و هیچ گاه ار من فا صله نگیر تو میتوانی تر کم کنی و مرا با غم هایمتن ها بگذاریفقط در لحظه ای که پیش منی میروی هر گز قادر نخواهی بود
یک احساس زیبا
صادقانه میگویم حرف دلی بی ریا
بی بهانه میگویم مثل آنها ، همان قلبهای بی وفا ، بی وفایی نمیکنم
عاشقانه میگویم عشق من دوستت دارم
صادقانه گفتی دوستم داری ، عاشقانه عشق تو را باور کردم
از من خواستی تنها با تو باشم ، با احترام قلب تنهایم را به تو تقدیم کردم
گقتم این قلب مال تو ، همیشه وفادار تو ، هرگاه خواستی بگو تا شود فدای تو
از من خواستی به کسی جز تو دل نبندم ، میترسیدی روزی تو را ترک کنم
شاخه گل زیبای من ، پر پر نمیشوی هیچگاه در قلب من ، به عشق پاکمان قسم تنها تو می مانی تا ابد در دل من
هیچگاه نمیگذارم دلتنگم شوی ، همیشه در دلت خواهم ماند ، هیچگاه نمیگذارم دلگیر شوی همیشه در کنارت هستم ،هم با تو درد دل میکنم ، هم میشنوم درد دلهایت را…
دوباره میرسیم به آن احساس زیبا ، همان حرف صادقانه ، همان حرف دل بی ریا
همان کلام عاشقانه ، همان احساسی که تنها نسبت به تو دارم ، آری عزیزم خیلی دوستت دارم
گفتی دلت میخواهد همیشه در کنارم باشی، آرزو داری سرت را بر روی شانه هایم بگذاری و آرام بخوابی ، بیا عزیزم که من نیز بی قرارم ، آرزو دارم در کنارت همین شعر عاشقانه را برایت بخوانم